▂▃▄▅▆▇█▓▒░FROZEN░▒▓█▇▆▅▄▃▂

کوتاه آمده ام مدت هاست ...

▂▃▄▅▆▇█▓▒░FROZEN░▒▓█▇▆▅▄▃▂

کوتاه آمده ام مدت هاست ...

▂▃▄▅▆▇█▓▒░FROZEN░▒▓█▇▆▅▄▃▂
منوی بلاگ
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ فروردين ۹۶، ۲۲:۵۷ - پشمآلِ پشمآلو
    اضطراب*
نویسندگان

پست با شما :)

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ب.ظ

  پست آزاد ...



دی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۱۰
جمعی از دوستان

نظرات  (۹)

۲۶ آذر ۹۳ ، ۰۰:۳۴ آرتمیــــــز
عاشق این تیکه بلندی های بادگیرم:)

"آنچه حوصله مرا سرآورده است و بیشتر از همه رنجه ام میدارد ، این زندان از هم گسیخته تنم است.
من از اینکه بیش از این در چنین قفس تنگی محبوس باشم در عذابم.
میخواهم هرچه زودتر از این تنگا به در آیم و به سرای پرشکوه جاودانگی بشتابم و در آنجا برای همیشه آسوده و آزاد باشم.
نمیخواهم که با چشمانی اشک آلود و از پس دیوارهای یک قلب شکسته و خرد شده نگران سعادت ابدی باشم ، بلکه میخواهم هرچه زودتر رخت از این محنت سرا برکشم و فرشته ی خوشبختی و سعادت جاویدانی را در آغوش گیرم.
من بالاتر و برتر از همه شما خواهم بود!"
پاسخ:
عــــــــــــالی بـــــــــــود 
هیچــــوَقت نِمیبَخشَمِـــــت
بِخـــــاطرِ زَمانهایی که بایَد میبـــــوُدی و نَبـــوُدی
بِخـــــاطِرِ روُزهایی که بی دَلیــــل آزارَم دادی
بِخــــاطِرِ شَبهــــایی که بَرات اَشــــک ریختَم و نَدیدی
بِخــــاطِرِ حِــــــسّی که به بازیش گِرِفتـــــی
بِخــــاطِرِ تَمومِ بی تَوَجهی هـــــات
بـــــِخاطِرِ بُغضهایی که بایَد دَرکِشون میکَردی و نَکَردی
بِخــــاطِرِ تَمومِ فَریادهایی که نَشنیده گِرِفتی
بِخــــاطِرِ اِشتباهاتی که اَزشون گِلِه کَردَم و نَفَهمیدی
بِخــــاطِرِ غُروُرِ شِکَسته ـِم« غرور شکسته ام »
نِفرینِت نِمیکُنَم، چون یه زموُنی دوسِـــــتم داشتی
امّا اَز خُدا میخوام که هیچوَقت کَــــسی به اَندازه ی مَن دوستِت نَداشته باشه
اَز خُدا میخوام که روزی کَسی تَمومِ کارهایی که با دِلَـــــم کَردی رو با دِلِت بُکُنه
هَمیـــــــن.......
۲۱ آذر ۹۳ ، ۱۲:۰۴ мдjiD ××آریایــــــــیها××
کف خیابان های این شهر
پر شده از دوستت دارم های سردی
که از دهان افتاده ...
پاسخ:
خیلـــــــــــی مـمنــــــــــــون
۱۶ آذر ۹۳ ، ۱۴:۱۶ мдjiD ××آریایــــــــیها××
مـهـربـانـی تـا کِـــــــی ؟؟ 
بـگـذار سـخـت باشم و سـرد 
بـاران کـه بـاریــد ... 
چـتـر بـگـیـرم و چـکـمـه 
خـورشـیـدکـه تـابـیـد ... 
پـنـجـره ببـندم و تـاریـک اشـک کـه آمـد ...
دسـتـمـالـی بـردارم و خـشـک 
او کـه رفـت
نـیـشخـنـدی بـزنـم و سـوت ...
۱۶ آذر ۹۳ ، ۱۴:۱۶ محمد امین
امروز با سر و صدای مامان بابام از خواب پریدم
رفتم بیرون میپرسم چی شده !؟
بابام میگه من دیشب خواب دیدم یه زن دیگه گرفتم
واسه مامانت تعریف کردم ،
اونم گیر داده باید همین الان بخوابی و طلاقش بدی

LOOOOOL
پاسخ:
رومانی ؟؟!!
۱۶ آذر ۹۳ ، ۱۴:۱۳ мдjiD ××آریایــــــــیها××
خـیلی جـــآهـــآ بـــه دَردِ خـــیلیـــآ خــوردیـــم...خـــیلــی دَردآ اَز هَــمون خیــــلیـــآ خـــوردیــــم...
خــــــــیلی ســـخــتـــه نصفه شبــــی بغض گـــــلوتو بگیــــــره و دلتنگــــــش بشـــی فکــــــــر کنی شایـــــــد مثل قدیمـــا باز هم یه اس بده گاه و بی گاه و بپرسه خوابی یا بیداری؟. . . ولـــــــی بــاید قبول کنی اون هیــــــــچوقت برنمیگرده.
sokot kardam eshghii ro ...
ta shayad bi man shad bashe
دلــــم را به تخت می بندم فریاد میکشد اما یادمی گیرد به هر بی معرفتی اعتیاد پیدا نکند

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی